خاطرات قرارگاه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره شماره یک» ثبت شده است

خاطره شماره یک

چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۵۲ ق.ظ

 

سلام

من یکی از بچه های بودم که درروستای لرد فعالیت میکردم .اولین روزی که وارد منطقه شدیم نمیدونستیم چه چیزی درانتظار ماست

جای شما خالی مسئول گروه به ما گفت بریم هم روستا رو بگردیم هم مکانهایی که میخوایم توش کارکنیم رو ببینیم.

خلاصه این بنده خدا اول مارو برد با درخت های آلبالو و گیلاس سرگرم کرد بعد مارو برد سر پروژه ها چشمتون روز بد نبینه پروژه رو دیدیم سرمون گیج رفت ولی کسی حرفی نمیزد.

ازظهر آستین هارو بالا زدیم یاعلی بریم سرکار جاتون خالی سه روز تمام سنگ رودخونه ای جمع میکردیم برای احداث دیوار سنگی که بعدا انشاالله عکسش رو میذارن رو سایت.خلاصه کلام بهمون بدجور خوش گذشت بااین حال که کارفوق العاده سنگین بود باز بچه هاروحیه خودشون رو داشتن و چپ و راست باهم شوخی میکردن و جالب اینجا بود هیچکدوم گلایه ای نمیکردن.

واقعا دست همشون دردنکنه انشالله که هرجا هستن موفق باشن

منتظر خاطرات بعدی باشید

*بیسیمچی قرارگاه*

  • خاطرات قرارگاه